مقدمه
با گذشت زمان، سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی و سرمایهگذاری خطرپذیر در تمام صنایع محبوبیت بیشتری پیدا کردهاند و سرمایهگذاران بیشتری از طریق این سرمایهگذاریها به موفقیت دست یافتهاند. برای سرمایهگذاری موفق، داشتن دانش کافی، توجه به جنبههای سازمانی و پیروی از برخی قوانین ساده سرمایهگذاری ضروری است.
در این مقاله اصول اولیه سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی و تفاوت های اصلی بین سرمایه خطرپذیر و سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی را توضیح می دهیم.
سرمایه گذاری خطر پذیر(VC) چیست؟
سرمایهگذاری خطرپذیر به این معناست که سرمایهگذاران با تأمین مالی و ارائه کمکهای مدیریتی، به رشد و توسعه شرکتهای نوپا و جوان که مبتنی بر نوآوری و فناوریهای جدید هستند، کمک میکنند. ارزش این شرکتها به میزان رشدشان در آینده بستگی دارد. هدف سرمایهگذاران از این کار این است که در صورت موفقیت شرکت، با استفاده از یکی از راهبردهای خروج، به اصل سرمایه و سود مورد انتظار خود دست یابند (955.Stanley M, 1969, p).
سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی (CVC) چیست؟
سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی، سرمایهگذاریای است که یک شرکت در آن، به دلایل مختلف، در استارتاپها سرمایهگذاری میکند. این سرمایهگذاریها مانند سرمایهگذاریهای خطرپذیر کلاسیک، توسط یک تیم سرمایهگذار ویژه انجام میشود.
سرمایهگذاریهای خطرپذیر شرکتی، در واقع، سرمایهگذاریهای خطرپذیر هستند که تنها با یک شریک انجام میشوند و آن شریک، خود شرکت سرمایهگذار است
این نوع سرمایهگذاری علیرغم تشابههای سازوکاری با صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، تفاوتهایی هم با آنها دارد که در ادامه بررسی میکنیم:
۱- اهداف خلق ارزش
گرچه سرمایهگذاریهای خطرپذیر شرکتی و سایر سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیز، یک هدف مشابه یعنی همان خلق ارزش را دنبال میکنند؛ اما هدف خلق ارزش در این روشها متفاوت است.
هدف اصلی صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، دریافت سود مناسب از سرمایه به منظور جلب رضایت سهامداران خارجی صندوق است و به همین دلیل مدیران صندوق به شدت روی بهینهسازی و نرخ بازده داخلی تمرکز دارند. برای این کار، آنها سعی خواهند کرد با عرضه سهام استارتاپ در بورس یا واگذاری سهام به سایر صندوقها یا یک شرکت بزرگ، سود سرمایهگذاری خود را دریافت کنند. اغلب صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر با هدف سرعت بخشیدن به رشد استارتاپها، تخصص خود را در اختیار آنها قرار داده و تسهیلات لازم برای رشد را به آنها ارائه میدهند.
در حالی که اهداف مالی برای سرمایهگذاران خطرپذیر شرکتی هم مهم است، اما بازده مالی همیشه هدف اصلی آنها نیست. سرمایهگذاران خطرپذیر شرکتی تمرکز کمتری روی نرخ بازگشت وجه دارند؛ زیرا روشهای دیگری هم برای خلق ارزش در اختیارشان است. در واقع، شرکتهای بزرگ و هلدینگها با سرمایهگذاری در شرکتهای نوپا سعی میکنند با به اشتراکگذاری فناوری، دانش و چگونگی مشارکت تجاری، از پتانسیلهای موجود در کسبوکارهای نوپا برای رشد بیشتر شرکت مادر یا موسس CVC استفاده کنند. سرمایهگذاران خطرپذیر شرکتی معمولا برای رسیدن به اهداف استراتژیک در استارتاپها سرمایهگذاری میکنند.
دستیابی به اهداف استراتژیک به معنای نادیده گرفتن سود مالی نیست. این اهداف عموما به طور همزمان از سمت CVC دنبال میشوند و همپوشانی دارند. به این معنا که رشد استراتژیک باعث رشد سودآوری مالی شده و سودآوری مالی به تحقق اهداف استراتژیک کمک میکند.
۲- روشهای مشارکت در مدیریت استارتاپ
صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، در مدیریت استارتاپ نقش فعالی دارند. آنها در عین حمایت از کسبوکارها، تمایل دارند نقش پررنگ و اثرگذاری در تصمیمگیریها و مدیریت شرکت داشته باشند. VCها به منظور محدود کردن ریسک و داشتن توانایی تاثیرگذاری بر تصمیمگیریها، متناسب با مقدار سهام خود، خواهان حق تصمیمگیری هستند.
در طرف دیگر، cvc ها نگرانی کمتری در این خصوص داشته و غالبأ با تمرکز بر اهداف استراتژیک خود، دخالت خود را به ارائه پیشنهاد و توصیه محدود نموده و بیشتر سعی در رفع محدودیتهای منابع استارتآپها دارند.
۳-افق سرمایهگذاری
صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر به دلیل داشتن سهامداران خارجی، محدودیت زمانی دارند. به طور کلی، یک VC بین ۷ تا ۱۰ سال افق سرمایهگذاری دارد و پس از آن باید فرصتهای خروج را برای سرمایهگذاریهای خود پیدا کند. اما صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی، هیچ جدول زمانی سرمایهگذاری ندارند و میتوانند برای مدت زمان بسیار طولانی از استارتاپ حمایت کنند. این یک مزیت مهم برای استارتاپهاست.
۴-تاثیرات سناریوهای خروج
فرصتهای خروج از یک استارتاپ برای سرمایهگذاران خطرپذیر و خطرپذیر شرکتی یکسان است. با این حال، اگر سرمایهگذار خطرپذیر شرکتی، همکاریهای زیادی بین استارتاپ و شرکتهای بزرگ ایجاد کرده باشد، گاهی تمایل دارد در انتها استارتاپ را خریداری کند. خرید یا ادغام شرکت نوپا گاهی جزء استراتژیهای هلدینگ است.
ازدیگر مواردی که باید به آن توجه نمود: سرمایه گذاری خطر پذیری شرکتی، ریسک کمتر و درصد سهام بیشتری در مقایسه با سرمایه گذاری خطر پذیر دارد، همچنین فرایند تجاری سازی در آن سریع تر رخ می دهد.
در نهایت به اعتقاد برخی از افراد، همکاری با یک CVC به دلیل دانش بیشتر در مورد بازار، در اختیار داشتن فناوری، برخورداری از ترازنامه قوی و داشتن ظرفیت تبدیل شدن به یک سرمایهگذار صبور، دارای مزایای رقابتی نسبت به VC است. نام تجاری یک هلدینگ موفق میتواند برند شما را نیز خوشنام کند و سهم بزرگی در موفقیت شما داشته باشد.
به طور مثال اسنوا ونچرز، شرکت پشتیبانی و توسعه فناوری و نوآوری فولاد مبارکه، صندوق پژوهش و فناوري سنگ آهن مرکزي و صنایع وابسته، صندوق سرمایه گذاری اریوژن، صندوق كارآفرينان اول و صندوق پژوهش و فناوری ويرا مس رفسنجان از نوع cvc می باشند.
صندوق اسنوا ونچرز، با هدف پیشبرد اهداف و ماموریتهای گروه توسعه سرمایهگذاری انتخاب، سرمایهگذاری خطرپذیر را در حوزههای مرتبط با زنجیره ارزش گروه انتخاب انجام میدهد. این صندوق با بهرهگیری از ظرفیت استارتآپی و دانشبنیان در سطح ملی و بینالمللی، میکوشد زنجیره ارزش گروه توسعه سرمایهگذاری انتخاب را تقویت کند. شرکت پشتیبانی و توسعه فناوری و نوآوری فولاد مبارکه، با هدف توسعه مدل کسبوکار گروه فولاد مبارکه در حوزه فولاد تاسیس شده است. برنامهریزی برای حل چالشهای اساسی گروه فولاد مبارکه در افقهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت شامل کمبود معادن سنگآهن پرعیار، افزایش قیمت حاملهای انرژی، مشکلات زیستمحیطی و ظهور صنعت چهارم، با تکیه و تمرکز بر فناوریهای نوین از اولویتهای اجرایی این شرکت میباشد.
نتیجهگیری
در تصمیمات سرمایهگذارانه و سازماندهی، سرمایهگذاری خطرپذیر و سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی بسیار مشابه هستند. هر دو نوع سرمایهگذاری به دنبال شناسایی شرکتهای نوپای با پتانسیل رشد بالا هستند و از طریق تأمین مالی و ارائه مشاوره، به این شرکتها کمک میکنند تا به اهداف خود دست یابند.
تفاوت اصلی بین این دو نوع سرمایهگذاری در استراتژی سرمایهگذاری آنهاست. سرمایهگذاران خطرپذیر عموماً به دنبال سودآوری مالی هستند. آنها شرکتهایی را انتخاب میکنند که پتانسیل بالایی برای رشد و توسعه دارند و امیدوارند که در صورت موفقیت این شرکتها، سرمایهگذاری آنها نیز سودآور شود. سرمایهگذاران خطرپذیر شرکتی نیز به دنبال سودآوری هستند، اما علاوه بر آن، به دنبال همگرایی با شرکتهای نوپایی هستند که میتوانند به اهداف استراتژیک آنها کمک کنند. به عنوان مثال، یک شرکت فناوری ممکن است در یک شرکت نوپای تولیدکننده سختافزار سرمایهگذاری کند تا از فناوری جدید این شرکت برای محصولات خود استفاده کند.
نویسنده: نفیسه افهامی سیسی
منابع
https://technotejarat.ir/vc-vs-cvc
https://vc.persolco.com/vc-cvc/
https://mstid.com/different-types-of-cvc/
سلطانی، محمد. (1396). سرمایه گذاری خطرپذیر و سهام ممتاز. بورس اوراق بهادار، 10(37 )، 125-149. SID. https://sid.ir/paper/187709/fa
دیدگاه خود را بنویسید